چالشی با طعم گوجه فرنگی &#۸۲۱۱; مزایا و معایب تکنیک پومودورو

از پومودورو به عنوان یک چالش یاد می کنم به این دلیل که عمل به آن برای من در هاله ای از ابهام بود.

چالشی با طعم گوجه فرنگی – مزایا و معایب تکنیک پومودورو

از پومودورو به عنوان یک چالش یاد می کنم به این دلیل که عمل به آن برای من در هاله ای از ابهام بود. به خاطر دارم که در اولین برخوردم از این تکنیک بسیار خرسند شدم و مطابق با شخصیتم که یک Activator هستم، به سراغ انجام آن رفتم. در خارج از گود و به صورت تئوری، این تکنیک بسیار برایم جذاب بود اما در باطن، این اوضاع کمی متفاوت بود.

تکنیک پومودورو چیست؟

این تکنیک روشی ابداعی توسط یک پژوهشگر ایتالیایی به نام فرانچسکو سیریلو است. پومودورو در زبان ایتالیایی به معنای گوجه فرنگی است.

در ابتدا فرانچسکو از این تکنیک برای پیشرفت در فعالیت ها و اهداف تحصیلی خود استفاده می نمود. کاربرد اصلی تکنیک پومودورو برای تمرکز است. حالا چرا گوجه فرنگی؟ به این دلیل که در ابتدا این روش به وسیله یک تایمر به شکل گوجه فرنگی انجام شد.

این روش بسیار راحت و آسان است، مفهوم کلی آن به این شکل است:

زمانی‌که با وظیفه‌ی بزرگی رو‌به‌رو شدید، آن را به اهداف کوچک‌ و کوتاه‌مدت با زمان محدود تقسیم‌بندی کنید.

با استفاده از این روش مغز در یک مدت کوتاه ملزم می شود که فقط بر روی یک فعالیت ثابت تمرکز کند و به جاهای دیگر پرش نداشته باشد. کارکرد دیگر این روش این است که از صرف یکباره انرژی جلوگیری کرده و در طول زمان بازدهی و کارایی آن به حد بالایی می رسد.

نحوه اجرای تکنیک پومودورو

برای اجرای این تکنیک شما به یک تایمر نیاز دارید. سپس مراحلی که در ادامه بیان می کنم را به ترتیب دنبال نمایید:

  1. فعالیت Task خود را مشخص نمایید.
  2. تایمر خود را بر روی مدت زمان ۲۵ دقیقه تنظیم کنید. (در ادامه در این مورد بیشتر توضیح خواهم داد که آیا حتما باید مدت زمان ۲۵ دقیقه را در نظر بگیرم یا نه؟)
  3. به فاصله هر ۲۵ دقیقه، مدت زمان ۵ دقیقه را به خود استراحت بدهید.
  4. چرخه ۱ تا ۳ را برای ۴ بار تکرار کنید سپس به یک استراحت طولانی مدت ۱۵ الی ۳۰ دقیقه ای بروید.

آموزش برنامه ریزی سیمینه

تکنیک پومودورو برای من چگونه کار کرد؟

اتفاقی که در انجام این تکنیک برای من می افتاد این بود که تمرکزم به جای انجام یک کار به انجام یک پومو ،معطوف شده بود. اکنون می دانم که این بدترین اتفاق برای یک سیستم است که هدف گذاری اشتباه نام دارد.

سیستم ذهنی شما کاملا درست کار می کند اما نتایج دلخواه خلق نمی شود. سیستم من نیز به درستی کار می کرد اما هدفش انجام یک پومو بود به جای اینکه فعالیت(تسک) محور باشد.

احساس می کردم ذهنم بیشتر به زمان توجه می کند. با انجام این تکنیک زمان برای من اهمیت بالایی پیدا می کرد.

شاید با خودتان بگویید، این که خوب است اما در باطن اتفاقی که می افتاد این بود که بازده من به دلیل این توجه جانبی به زمان کاهش پیدا می کرد علاوه بر این فکر می کردم که باید در یک پومو یک فعالیت کامل انجام شود که در بعضی از اوقات به آن نمی رسیدم.

این نرسیدن عاملی برای ایجاد سر خوردگی در من بود.

من از انجام تکنیک پومودورو دست کشیدم به این دلیل که به نظر خودم دلایل کافی برای ترک آن را داشتم اما چند روز پیش تصمیم گرفتم تا با یادگیری بیشتر و کمی تحقیق، بالاخره حکم قطعی بدهم که آیا برای من این روش می تواند ثمر بخش باشد یا خیر؟

مقالات مختلف در باب معرفی تکنیک پومودورو

بنابراین با آگاهی از سوگیری هایی که این مغز خاطی می توانست انجام دهد، به سراغ مقالات بهترین آموزش برنامه ریزی روزانه موجود در رابطه با این تکنیک رفتم و نتیجه به شرح زیر بود.

هیچ مقاله ای نیافتم که بتوانم بر آن قسم بخورم که این روش بی نظیر است.

نمی گویم که هیچ مقاله ای در این زمینه نبود بلکه مقالاتی که وجود داشتند آنطور که باید و شاید، جواب گوی انتظارات من نبودند.

بعضی از مقالات گروه کنترل نداشتند، بعضی از مقالات از هدف خود فاصله گرفته بودند ،بعضی از مقالات نمونه کمی داشتند گاهی این نمونه ها تک رقمی می شد و از این قبیل مسائل.

با توجه به این شرایط ،احساس کردم که توپ کاملا در زمین من است. بنابراین باید مشکلات را به همراه حُسن های آن ،بسنجم. دراین حال ،من دو کفه در برابر خود می دیدم.

۱_زمانی که بر اساس پومو عمل می کنم و کار هایم را انجام می دهم.

۲_زمانی که در حال انجام یک وظیفه(تسک) دچار غرقگی می شوم.(که برای من این موضوع بسیار محتمل است)

احساس می کنم که پومو، باعث ایجاد آگاهی از گذر زمان می شود در حالی که در غرقگی، گذر زمان مشخص نیست.

این رکن، برای من دلیلی است که این دو را در برابر یکدیگر قرار بدهم. شاید بعضی از شما ها بگویید که غرقگی می تواند در قطعات پومو نیز رخ دهد.

باید در جواب بگویم که حرف شما کاملا درست است اما این غرقگی چگونه خواهد بود؟ بر اساس مقالاتی که در باب آموزش تکنیک های هدف گذاری من مطالعه کردم، قلب پومو ۲۵ دقیقه است اما مقالات اذعان می کنند که این تمرکز می تواند تا ۴۵ دقیقه نیز تداوم یابد.

تونی بوزان نیز در مطالب خود کم و بیش، همین حرف ها را می زند.

بدیهی است که بلافاصله غرقگی ایجاد نمی شود، پس زمانی لازم است که این غرقگی ایجاد می شود.

حال این زمان را از تایمی که وجود دارد کم کنید خب فرض کنید شما ۲ ساعت زمان دارید، می توانید ۱٫۳۰ ساعت غرقگی را تجربه کنید یا کمتر از ۱ ساعت غرقگی را تجربه کنید. به هر حال نتیجه مشخص است که در پومودورو ممکن است غرقگی کمتری را تجربه کنید.

آموزش تکنیک های هدف گذاری

فواید استفاده از تکنیک پومودورو

حال زمان آن رسیده است که مَحاسن پومو را در اینجا لیست کنم.

  1. تناسب میان کار سفید و کار سیاه، این تناسب می تواند کارآیی بیشتری را برایتان در لحظه و کارآیی بیشتری را در افق زمانی میان مدت ایجاد کند.
  2. در ۵ دقیقه ای که به کار سفید اختصاص دارد می توان فعالیت های کششی را انجام داد که بر اساس تحقیقات باعث افزایش بهروری می شود. فارغ از اثر بهره وری این فعالیت های کششی باعث کمتر خسته شدن در مدت زمان طولانی و اصلاح وضعیت سر و گردن می شود که در میان مدت احتمال بروز مشکلات سر و گردن را برای شما کاهش می دهد.
  3. این تکنیک با قطعه، قطعه کردن فعالیت های بزرگ به فعالیت های کوچک، انرژی فعالسازی کار را کاهش می دهد. این کاهش باعث کاهش احتمالی اهمال کاری و به تعویق انداختن کار می شود.
  4. در بعضی از مقالات، به این نکته اشاره شده بود که این تکنیک برای Multi-Tasking عملکرد بارزی دارد. این حرف کاملا برایم محتمل است به این خاطر که در یک پومو، شما متعهد می شوید که یک فعالیت را انجام دهید اما در غرقگی احتمال چند کاری وجود دارد.
  5. درک بهتر از عملکرد حاصل می شود. به نظرم این نکته برای مدیریت زمان، حیاتی ترین نقش را بازی می کند. اینکه شما بدانید که برای هر کار چه زمانی را به صورت اختصاصی گذاشته اید، باعث می شود که خودشانسی بیشتری از عملکرد خود داشته باشید بنابراین برنامه ریزی دقیقتری نیز خواهید کرد و از رویا پردازی در برنامه ریزی فاصله می گیرد.

نکات مهم پیرامون کار عمیق

اما زمان آن رسیده است که در رابطه با کار عمیق چند نکته ای نوشت:

در کار عمیق بدون انجام تکنیک پومو، ما با اینرسی کمتری مواجه می شویم. نمی دانم در انجام کارهایتان به این دقت کرده اید یا نه، حداقل برای من اینگونه است.

بهترین نتایج در میانه رو به انتهای کار حاصل می شوند. کمتر برایم پیش آمده است که بلافاصله یک نتیجه عالی در شروع کار بگیرم. مثالا نشده است که بالافاصله در شروع خواندن کتاب به یک مفهوم عمیق پی ببرم.

کار عمیق بدون پومو این رکن را دارد که اهمیتی به زمان نمی دهد و تمامی وجودتان را به کار معطوف می کند.بنابراین اختلالات کمتری را به نسبت پومو تجربه خواهید کرد.

من کارعمیق را مختص نوع دوم نمی دانم بلکه در نوع چهارمی که کال نیوپورت مطرح می کند به نام کار عمیقی ژورنالیستی، بیان شده است که حتما لازم نیست که کار عمیق در زمان بالایی شکل بگیرد.

بلکه در زمان های اندک نیز می شود کار عمیق را تجربه کرد به شرط آنکه مهارت لازم وجود داشته باشد.

نظر شخصی نویسنده در رابطه با تکنیک پومودورو

اینها نتایج تحقیقات و تأملات من بر این موضوع بود که نقش گوجه در رسپی مدیریت زمان چگونه است.

حقیقتا ابتدا می خواستم که با توپ پُر پومودورو را نقد کنم اما بعد از انجام این تحقیقات در وب سایت های معتبر زیادی که در حوزه آموزش برنامه ریزی، هدف گذاری و البته تکنیک های توسعه فردی فعالیت دارند مواردی همچون وب سایت motamem, karboom, cafetadris, simineh , bookapo با توجه به مزایا و معایب آن ،من پومودورو را ترجیح می دهم.

در عین حال توصیه می کنم که این روش را برای خودتان شخصی سازی کنید.

تاکیدی بر این نیافتم که حتما باید کار سیاهتان ۲۵ دقیقه باشد. بنابراین بهتر است این روش را به کرّات انجام دهید تا روشی را که بیشترین تطبیق را با شما دارد را از دل آن استخراج کنید.

سپیده  قاضی نژاد
سپیده قاضی نژاد
دیگران می‌خوانند
اینستاگرام تیتر کوتاه

نظر شما

سایر رسانه ها
    اخبار
    سایر رسانه ها