رادیو تیتر | ویژه فناوری /۳۴
پادکست | ۵ اختراع تاثیرگذار که به کابوس تبدیل شدند
در ذهن ما، تصویر مخترع، تصویری مقدس است: فردی نابغه در آزمایشگاهش، که با کار شبانهروزی به دنبال راهحلی برای یکی از مشکلات بشریت است. از درمان بیماریها تا آسانتر کردن زندگی روزمره، تاریخ پر از داستان این قهرمانان است که با یک جرقه ذهنی، دنیا را برای همیشه تغییر دادند.
اما اگر تاریخ را با دقت بیشتری ورق بزنیم، با داستان های تاریک تری نیز روبرو می شویم. داستان راه حل هایی که خود به مشکلی بزرگ تر تبدیل شدند. این، قصه اختراعاتی است که با بهترین نیت ها خلق شدند، به عنوان یک "معجزه" مورد ستایش قرار گرفتند، اما دهه ها بعد، چهره واقعی و کابوس وار خود را به ما نشان دادند. این روایت پنج مورد از مشهورترینِ این قهرمانان سقوط کرده است.
پادکست صوتی:
۱. بنزین سربی: افزودنی جادویی که جهان را مسموم کرد

در اوایل قرن بیستم، صنعت خودروسازی با مشکل "ناک" (Knocking) یا کوبش موتور روبرو بود که مانع ساخت موتورهای قوی تر می شد. در سال ۱۹۲۱، توماس میجلی جی.آر. کشف کرد که افزودن مقدار کمی "تِترا اِتیل سرب" به بنزین، مشکل را به کل حل می کند. این کشف انقلابی به ساخت خودروهای بهتر منجر شد.
کابوس چگونه آغاز شد؟ سرب یک سم عصبی (نوروتوکسین) قدرتمند است. برای دهه ها، میلیاردها تن از این سم از اگزوز خودروها در هوا، خاک و آب سراسر جهان پخش شد. تحقیقات بعدی نشان داد که این آلودگی گسترده باعث کاهش ضریب هوشی جهانی (به خصوص در کودکان)، افزایش خشونت و مشکلات سلامتی بی شمار شده است. راه حل درخشان میجلی، به قیمت مسموم کردن خاموش دو نسل از انسان ها تمام شد.
۲. گازهای CFC (فِریون): گاز امنی که لایه محافظ زمین را نابود کرد

یخچال ها و سیستم های تهویه از گازهای سمی و قابل اشتعال مانند آمونیاک استفاده می کردند که نشت آن ها می توانست مرگبار باشد. باز هم توماس میجلی! او در سال ۱۹۳۰، کلروفلوئوروکربن ها (CFCs) را اختراع کرد؛ گازی بی بو، غیرسمی و غیرقابل اشتعال که یک معجزه ایمنی بود و صنعت یخچال سازی و تهویه مطبوع را متحول کرد.
پایداری شیمیایی این گازها باعث شد در اتمسفر تجزیه نشوند و به لایه های بالایی صعود کنند. آنجا، زیر تابش فرابنفش، اتم های کلر از آن ها آزاد شده و شروع به نابودی زنجیره ای مولکول های اُزُن کردند. اختراع "امن" میجلی، در حال نابود کردن سپر محافظ زمین در برابر تشعشعات مرگبار خورشید بود و "حفره لایه اُزُن" را ایجاد کرد.
۳. پنبه نسوز (آزبِست): ماده جادویی که به قاتل خاموش تبدیل شد

آتش سوزی یکی از بزرگ ترین تهدیدها برای جان و مال انسان در شهرها و صنایع بود. مدارس، خانه ها، کشتی ها و کارخانه ها به ماده ای نیاز داشتند که ارزان، در دسترس و مهم تر از همه، کاملاً ضدحریق باشد.
آزبِست یا پنبه نسوز، یک ماده معدنی طبیعی، پاسخ این نیاز بود. این ماده یک عایق حرارتی و الکتریکی فوق العاده بود، مقاومت بالایی داشت و به هیچ وجه نمی سوخت. این ویژگی های جادویی باعث شد آزبِست به طور گسترده در هر چیزی به کار رود: از عایق بندی لوله ها و سقف ها گرفته تا لنت ترمز خودرو، لباس های آتشنشانی و حتی فیلتر سیگار. برای دهه ها، آزبِست به عنوان یک ماده حافظ جان و نماد ایمنی شناخته می شد.
خطر آزبِست در ساختار فیزیکی آن نهفته بود. این ماده از الیاف بسیار ریز و سوزنی شکلی تشکیل شده که با چشم دیده نمی شوند. هنگام کار با آزبِست، این الیاف در هوا معلق شده و از طریق تنفس وارد ریه ها می شوند. این الیاف تیز مانند میلیون ها سوزن کوچک در بافت ریه فرو رفته و بدن قادر به دفع آن ها نیست. این اتفاق پس از یک دوره نهفتگی طولانی (۲۰ تا ۴۰ سال)، منجر به بیماری های کشنده ای مانند "آزبِستوزیس"، سرطان ریه و "مِزوتِلیوما"، یک نوع سرطان بسیار تهاجمی و دردناک، می شود. شرکت های بزرگ تولیدکننده آزبِست دهه ها از این خطرات آگاه بودند اما برای حفظ سود خود، این اطلاعات را پنهان کردند. ماده ای که قرار بود حافظ جان انسان در برابر آتش باشد، به یک قاتل خاموش و تدریجی تبدیل شد که جان صدها هزار نفر را گرفت.
۴. دینامیت: هدیه صلح دوست به جنگ افروزان

در قرن نوزدهم، ماده منفجره اصلی برای ساخت تونل، معدن کاری و پروژه های عمرانی، نیتروگلیسیرین بود. این ماده به شدت ناپایدار و خطرناک بود و انفجارهای تصادفی آن جان هزاران کارگر، از جمله برادر خود آلفرد نوبل را گرفت. آلفرد نوبل، شیمیدان سوئدی، با هدف نجات جان انسان ها، به دنبال راهی برای پایدار کردن نیتروگلیسیرین بود. او در سال ۱۸۶۷ موفق به اختراع "دینامیت" شد؛ یک ماده منفجره قدرتمند اما کاملاً پایدار و امن برای حمل و نقل. این اختراع، انقلابی در مهندسی عمران ایجاد کرد و ساخت بسیاری از زیرساخت های مدرن را ممکن ساخت.
قدرت تخریب عظیم دینامیت بلافاصله مورد توجه ارتش ها قرار گرفت. اختراعی که برای ساختن طراحی شده بود، به ابزاری بی نظیر برای کشتار و تخریب در جنگ تبدیل شد. گفته می شود وقتی روزنامه ای به اشتباه آگهی ترحیم نوبل را با عنوان "سوداگر مرگ مُرد" چاپ کرد، او چنان از میراث خود وحشت زده شد که تمام ثروت هنگفتش را وقف تأسیس جوایز نوبل، از جمله مشهورترین آن ها، "جایزه صلح نوبل"، کرد تا شاید نام خود را از کابوسی که ناخواسته خلق کرده بود، پاک کند.
۵. دکمه لایک و الگوریتم شبکه های اجتماعی: ماشین تولید اضطراب

در سال های اولیه اینترنت، چگونه می توانستیم به راحتی با محتوا تعامل کنیم و به تولیدکننده آن بازخورد مثبت بدهیم؟ و پلتفرم ها چگونه می توانستند محتوای مورد علاقه ما را بهتر به ما نشان دهند؟ فیسبوک و دیگر پلتفرم ها راه حل های درخشانی ارائه دادند: دکمه "لایک" برای تعامل ساده و مثبت، و "الگوریتم های هوشمند" برای نمایش محتوای شخصی سازی شده. هدف، افزایش ارتباطات انسانی، به اشتراک گذاری علاقه و ساختن یک تجربه آنلاین لذت بخش بود.
این سیستم ها ناخواسته یک "اقتصاد توجه" را به راه انداختند که در آن، موفقیت با میزان لایک، اشتراک گذاری و تعامل (Engagement) سنجیده می شود. این مدل به سرعت به نتایج تاریکی منجر شد: اعتیاد به گرفتن تأیید آنلاین، اضطراب و افسردگی ناشی از مقایسه اجتماعی، گسترش سریع اخبار جعلی و تئوری های توطئه (چون محتوای جنجالی تعامل بیشتری می گیرد) و ایجاد "حباب های فیلتر" که افراد را در دنیاهای ایزوله سیاسی و فکری حبس می کند. ابزاری که برای اتصال انسان ها طراحی شده بود، به یکی از قدرتمندترین موتورهای تولید اضطراب، اطلاعات غلط و تفرقه در تاریخ بشر تبدیل شد.
در نهایت داستان این پنج اختراع، داستان شرارت مخترعانشان نیست؛ بلکه روایتی هشداردهنده از پیچیدگی جهان و پیامدهای پیش بینی نشده ی دستکاری های ما در آن است. این اختراعات به ما می آموزند که پیشرفت، شمشیری دولبه است و بزرگ ترین راه حل های امروز، ممکن است ناخواسته به بزرگ ترین مشکلات فردا تبدیل شوند.

نظر شما