رادیو تیتر | ویژه اقتصاد / ۵۱

پادکست | شوک درمانی در اقتصاد ایران / آیا این درمان است یا خود بیماری؟

تصور کنید پزشکی برای درمان یک بیماری مزمن، به جای تجویز دارو و استراحت، یک شوک الکتریکی ناگهانی را پیشنهاد کند. «شوک درمانی» در علم اقتصاد، چنین رویکردی است: مجموعه‌ای از اصلاحات سریع، دردناک و بنیادین که با هدف جراحی یک اقتصاد بیمار و انتقال آن به بازار آزاد طراحی شده است.

پادکست | شوک درمانی در اقتصاد ایران / آیا این درمان است یا خود بیماری؟

شوک درمانی اقتصادی یکی از جنجالی‌ترین روش‌های اصلاح اقتصادی در دنیای معاصر محسوب می‌شود. این رویکرد بر این اساس طراحی شده که کشورهایی با اقتصاد دولتی یا بحران‌زده را با یک سری تغییرات سریع و گسترده به سمت اقتصاد آزاد هدایت کند. طرفداران این روش معتقدند که اصلاحات آهسته کارساز نیست و تنها با یک انقلاب اقتصادی می‌توان مشکلات ریشه‌ای را حل کرد. اما مخالفان آن را عامل اصلی شکاف طبقاتی، گسترش فقر و آشفتگی اجتماعی می‌دانند.

پادکست صوتی:
 

شوک درمانی چگونه کار می‌کند؟

این روش بر سه اصل بنیادین استوار است که باید همزمان اجرا شوند:

آزادسازی

آزادسازی: دولت کنترل قیمت‌ها، نرخ بهره و نرخ ارز را رها می‌کند تا بازار خودش آنها را تعیین کند.

خصوصی‌سازی: شرکت‌ها و صنایع دولتی به سرعت به بخش خصوصی واگذار می‌شوند تا کارایی و رقابت افزایش یابد.

تثبیت: دولت هزینه‌هایش را به شدت کاهش می‌دهد، یارانه‌ها را حذف می‌کند و مالیات‌ها را افزایش می‌دهد تا تورم و کسری بودجه کنترل شود.

فلسفه این کار این است که اقتصاد پس از یک دوره سخت اما کوتاه، به سرعت به سمت رشد و ثبات حرکت خواهد کرد.

تاریخچه: از شیکاگو تا سراسر جهان

داستان

پایه‌های فکری این نظریه به مکتب اقتصادی شیکاگو و میلتون فریدمن بازمی‌گردد. اولین آزمایش عملی آن در دهه ۱۹۷۰ در شیلی انجام شد، زمانی که آگوستو پینوشه با کودتا قدرت را در دست گرفت. گروهی از اقتصاددانان شیلیایی که در دانشگاه شیکاگو تحصیل کرده بودند و به "پسران شیکاگو" معروف شدند، این سیاست‌ها را در کشورشان پیاده کردند.

حسین راغفر، اقتصاددان ایرانی، توضیح می‌دهد که این تجربه بعداً الگویی جهانی شد: "این بسته‌ها از تجربیات دهه ۱۹۷۰ در آمریکای لاتین، به ویژه شیلی و کودتای نظامی آن زمان، نشأت می‌گرفت."

در دهه ۱۹۸۰، با روی کار آمدن رونالد ریگان و مارگارت تاچر، این سیاست‌ها در سطح جهانی قدرت گرفت. پس از بحران بدهی ۱۹۸۲، صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی شروع به تجویز "بسته‌های تعدیل ساختاری" کردند که در واقع همان شوک درمانی بود. اوج استفاده از این روش پس از فروپاشی دیوار برلین بود که کشورهای بلوک شرق برای گذار به اقتصاد بازار، آن را به کار گرفتند.

داستان‌های موفقیت و شکست

داستان-2

بولیوی: کنترل تورم با قیمت اجتماعی بالا

در دهه ۱۹۸۰، بولیوی با تورمی بیش از ۲۰ هزار درصد دست و پنجه نرم می‌کرد. جفری ساکس برنامه شوک درمانی طراحی کرد که توانست تورم را به سرعت مهار کند. اما این موفقیت با بیکاری گسترده، افزایش فقر و ناآرامی‌های شدید اجتماعی همراه بود.

لهستان: موفقیت با هزینه سنگین

پس از فروپاشی کمونیسم، لهستان برنامه "بالتسروویچ" را اجرا کرد. این کشور توانست به سرعت به اقتصاد بازار تبدیل شود و در بلندمدت به رشد قابل توجهی دست یابد. اما میلیون‌ها نفر شغلشان را از دست دادند و بسیاری از صنایع دولتی ورشکست شدند. لهستان معمولاً به عنوان "داستان موفقیت" شوک درمانی معرفی می‌شود، هرچند هزینه‌های اجتماعی‌اش بسیار سنگین بود.

روسیه: فاجعه‌ای که درس شد

شاید تلخ‌ترین تجربه شوک درمانی در روسیه پس از فروپاشی شوروی رخ داد. آزادسازی ناگهانی قیمت‌ها به تورم شدید، نابودی پس‌انداز مردم و کاهش ۵۰ درصدی تولید ناخالص داخلی منجر شد. خصوصی‌سازی‌ها نیز به جای ایجاد طبقه کارآفرین، گروه کوچکی از "الیگارش‌ها" را پدید آورد که ثروت‌های ملی را با قیمت‌های ناچیز تصاحب کردند. این دوره با فقر گسترده، کاهش امید به زندگی و بی‌ثباتی شدید همراه بود.

تجربه ایران: درد بدون درمان

در ایران نیز، به ویژه پس از پایان جنگ با عراق، سیاست‌هایی با الهام از شوک درمانی اجرا شد. همان‌طور که در ادبیات اقتصادی آمده، "آنچه در ادبیات اقتصادی «دکترین شوک» یا «شوک درمانی» نامیده می‌شود، در ادوار گوناگون از زبان برخی اقتصاددانان وطنی به تقلید از اقتصاددان نئولیبرال شنیده شده است."

حسین راغفر این سیاست‌ها را عامل اصلی فشار بر طبقات ضعیف و متوسط جامعه می‌داند. به نظر او، سیاست‌های بازار آزاد و تعدیل ساختاری که در ۴۰ سال گذشته در قالب برنامه‌های توسعه پس از جنگ اجرا شده، چیزی جز تشدید نابرابری و مشکلات معیشتی برای مردم به همراه نداشته است.

ایران

این تحلیل بر چند نکته کلیدی تأکید دارد:

شرایط نامناسب: راغفر معتقد است تجویز چنین نسخه‌هایی برای کشوری مانند ایران که دهه‌ها تحت تحریم بوده، تنها به "عمیق‌تر شدن شکاف طبقاتی و گسترش نابرابری" منجر می‌شود.

آسیب به طبقات آسیب‌پذیر: او معتقد است سیاست‌هایی مانند آزادسازی قیمت‌ها و خصوصی‌سازی به شدت به طبقات متوسط و پایین آسیب می‌زند. به عنوان مثال به افزایش ناگهانی قیمت برنج از ۸۰ هزار به ۴۰۰ هزار تومان اشاره می‌کند که نتیجه احتکار و سوءاستفاده در بازار رهاشده است.

عدم مداخله دولت: او انتقاد می‌کند که "دولت اعتقادی به مداخله در بازار ندارد" و در شرایطی که مردم در معرض تهاجم انحصارگرایان قرار دارند، نهادهای مسئول اقدامی نمی‌کنند.

نتایج جهانی: راغفر با اشاره به تجربیات جهانی می‌گوید: "هیچ کشوری با این برنامه‌ها به نتایج مطلوب نرسیده است" و وعده‌هایی که طرفداران این سیاست‌ها می‌دهند، در هیچ کجا محقق نشده.

در عمل، سیاست‌هایی مانند حذف ناگهانی یارانه‌ها (طرح هدفمندی یارانه‌ها یا حذف ارز ترجیحی ۴۲۰۰ تومانی) و خصوصی‌سازی‌های گسترده که گاه با ابهام همراه بوده، نمونه‌هایی از اقداماتی هستند که منتقدان آن‌ها را در چارچوب تفکر شوک درمانی بررسی می‌کنند. این اقدامات اغلب با جهش‌های تورمی شدید و فشار مضاعف بر هزینه‌های زندگی مردم همراه بوده است.

شوک‌های کوتاه‌مدت در بازار سرمایه

درمان

علاوه بر سیاست‌های کلان، عبارت "شوک درمانی" در ایران برای توصیف مداخلات مقطعی و روانی نیز به کار می‌رود. نمونه بارز آن، تلاش‌های مکرر وزرای اقتصاد برای حمایت از بازار سرمایه در دهه گذشته است. این اقدامات که می‌توان آن‌ها را "شوک‌های حمایتی" نامید، اغلب تأثیری کوتاه‌مدت و گذرا داشته‌اند.

دیدارهای نمادین وزرا

بهمن ۱۳۹۲ (علی طیب‌نیا): دیدار وزیر اقتصاد با فعالان بازار یک شوک موفق ایجاد کرد و شاخص در ۵ روز ۳ درصد رشد کرد. اما سیاست‌های انقباضی دولت، نقدینگی را از بازار گرفت و اثر این شوک به سرعت از بین رفت.

شهریور ۱۳۹۹ (فرهاد دژپسند): حضور وزیر در سازمان بورس در اوج حباب قیمتی هیچ تأثیری نداشت. بازار که با نسبت‌های غیرمتعارف مواجه بود، راهی جز تخلیه حباب نداشت و سقوط ۴۲ درصدی شاخص کل را تجربه کرد.

مهر ۱۴۰۱ (احسان خاندوزی): دیدار وزیر با مدیران هلدینگ‌ها با پایان یک دوره رکود فرسایشی همزمان شد. بازار به دلیل رسیدن قیمت‌ها به کف، میل طبیعی به بازگشت داشت و حمایت وزیر صرفاً این روند را تسریع کرد.

اخبار مثبت به عنوان شوک

نوع دوم این شوک‌ها، استفاده از اخبار مثبت برای جهت‌دهی به بازار است. برای مثال، اخباری مانند دعوت رسمی FATF از ایران، بیش از آنکه نشانه تغییر عملی باشد، کارکردی شبیه شوک درمانی برای بازار دارد. این اخبار بدون حل اختلافات اساسی سیاسی و اقتصادی، نمی‌توانند اعتماد پایدار ایجاد کنند.

نتیجه این رویکرد در آمارها کاملاً واضح است. با وجود رشد ظاهری شاخص کل در برخی دوره‌ها، خروج گسترده پول توسط سرمایه‌گذاران حقیقی (بیش از ۶۰ هزار میلیارد تومان در یک سال) و سقوط ارزش معاملات، نشان‌دهنده بی‌اعتمادی عمیق به این شوک‌های مقطعی است.

جمع‌بندی: درمان یا بیماری؟

درمان-2

تحلیل این رویدادها نشان می‌دهد که "شوک درمانی‌های مقطعی" و حرکات حمایتی وزرا تنها نقش یک مسکن کوتاه‌مدت را ایفا می‌کنند. در حالی که طرفداران آن بر ضرورت اصلاحات سریع برای خروج از بحران تأکید دارند، شواهد بسیاری از سراسر جهان، از جمله ایران، نشان می‌دهد که این "شوک" بیش از همه بر شانه‌های آسیب‌پذیرترین اقشار جامعه سنگینی می‌کند. همان‌طور که منتقدان مانند حسین راغفر بیان می‌کنند، نادیده گرفتن بسترهای اقتصادی-اجتماعی یک کشور و تجویز نسخه‌های جهان‌شمول، می‌تواند به جای درمان، به تعمیق بیماری‌های مزمنی مانند نابرابری، فقر و بی‌عدالتی منجر شود.

پایداری بازار سرمایه نیز بیش از آنکه به شوک‌های رفتاری و جلسات نمادین وابسته باشد، به سه شرط اساسی نیاز دارد: ثبات متغیرهای کلان اقتصادی (مانند نرخ ارز و تورم)، تناسب سیاست‌های پولی و مالی با نیاز بازار، و ارزندگی بنیادی سهم‌ها. درس اصلی این است که اقتصاد مانند بدن انسان است؛ درمان‌های شدید و ناگهانی ممکن است علائم را سریع‌تر کنترل کنند، اما اگر بدون در نظر گیری شرایط خاص بیمار تجویز شوند، می‌توانند عوارض جانبی سنگینی داشته باشند.

تیترکوتاه مدیا

سرمایه‌گذاری برای تولید؛ کدام سرمایه، کدام تولید؟

دیگران می‌خوانند
اینستاگرام تیتر کوتاه

نظر شما

اخبار