رادیو تیتر | ویژه اقتصاد /۳۳

پادکست | جنگ اقتصادی تمام عیار علیه ایران با مکانیسم ماشه / تحریم ها چه بر سر ایران آوردند؟ (۲)

در شرایطی که غرب با ابزار فشار حداکثری به دنبال تحمیل خواسته‌های فرابرجامی خود است، جمهوری اسلامی ایران، در راستای اثبات حسن نیت و اتمام حجت با جامعه جهانی، بار دیگر دیپلماسی را در اولویت قرار می‌دهد و به میز مذاکره برای رفع کامل تحریم‌ها بازمی‌گردد.

پادکست | جنگ اقتصادی تمام عیار علیه ایران با مکانیسم ماشه / تحریم ها چه بر سر ایران آوردند؟ (2)

دوران پس از برجام، صحنه تقابل دو راهبرد کاملاً متفاوت بوده است: از یک سو، رویکرد جمهوری اسلامی ایران مبتنی بر پایبندی به تعهدات و پیگیری دیپلماسی عزتمندانه، و از سوی دیگر، راهبرد فشار و بدعهدی محور غربی به رهبری آمریکا. هرگونه تحلیل از آینده باید با درک این واقعیت آغاز شود که طرف مقابل، مذاکره را نه برای رسیدن به توافق، بلکه به عنوان ابزاری برای مهار قدرت ایران و تحمیل خواسته های یکجانبه خود می بیند. بنابراین، ورود به هر فرآیند دیپلماتیک جدید، نیازمند آسیب شناسی دقیق تهدیدها و آمادگی برای سناریوهای مختلف است.

پادکست صوتی:

۱. موانع ساختاری در میز مذاکره: تله «برجام پلاس»

مذاکرات

حتی در صورت آغاز مذاکرات جدید، موفقیت آن با موانع ساختاری و بنیادینی روبروست که از سوی طرف غربی تحمیل می شود. این موانع صرفاً فنی یا حقوقی نیستند، بلکه ریشه در اهداف راهبردی آن ها دارند:

پیوند زدن مسائل غیرهسته ای: غرب به صراحت اعلام کرده است که دیگر به یک توافق صرفاً هسته ای قانع نیست. آن ها به دنبال کشاندن توان دفاعی موشکی و نقش منطقه ای ایران به میز مذاکره هستند؛ موضوعاتی که خط قرمز امنیت ملی ایران محسوب می شوند. این رویکرد که از آن با عنوان «برجام پلاس» یاد می شود، در عمل تله ای برای خلع سلاح و تضعیف مولفه های قدرت ایران است.

بی اعتمادی ناشی از بدعهدی: تجربه خروج آمریکا از برجام و بی عملی اروپا در اجرای تعهداتشان، هرگونه اعتماد به تضمین های کلامی یا کتبی را از بین برده است. ایران دیگر نمی تواند به وعده هایی که مکانیزم راستی آزمایی عینی و لغو کامل تحریم ها را در بر نگیرد، اتکا کند. این شکاف عمیق بی اعتمادی، بزرگ ترین مانع در مسیر هرگونه توافق پایدار است.

۲. سناریوی تشدید تنش: از بن بست تا رویارویی

جنگ

تحلیل رفتار دشمن نشان می دهد که آن ها در صورت ناکامی در تحمیل خواسته های خود در میز مذاکره، از «راهبرد تشدید تنش کنترل شده» به عنوان یک ابزار فشار استفاده می کنند. این سناریو دارای مراحل زیر است:

بن بست آفرینی عامدانه: طرف غربی با طرح درخواست های حداکثری و غیرمنطقی، مذاکرات را به بن بست می کشاند.

عملیات بهانه ساز (False Flag): سپس با اجرای یک عملیات خرابکارانه، یک حادثه دریایی یا یک حمله سایبری و متهم کردن ایران، افکار عمومی جهان را برای یک اقدام تنبیهی آماده می کند.

رویارویی نظامی محدود: هدف از این رویارویی، نه یک جنگ تمام عیار، بلکه وارد آوردن ضربات دقیق به زیرساخت های نظامی و اقتصادی ایران برای وادار کردن کشور به عقب نشینی در مذاکرات است.

این راهبرد خطرناک، که بارها نشانه های آن در رفتار آمریکا و رژیم صهیونیستی دیده شده، دیپلماسی را به گروگان گرفته و آن را به ابزاری برای مشروعیت بخشی به اقدام نظامی تبدیل می کند.

۳. مکانیسم ماشه: جنگ اقتصادی تمام عیار ذیل پوشش حقوقی

مکانیسم-ماشه

خطرناک ترین ابزار در اختیار طرف غربی، «مکانیسم ماشه» (Snapback) ذیل قطعنامه ۲۲۳۱ است. این مکانیسم صرفاً یک ابزار حقوقی نیست، بلکه کلید آغاز یک جنگ اقتصادی تمام عیار علیه ایران است.

این بند به هر یک از اعضای اولیه برجام اجازه می دهد با یک ادعای یکجانبه، تمام تحریم های چندجانبه شورای امنیت را که پیش از سال ۲۰۱۵ وجود داشتند، به صورت خودکار بازگرداند. این اقدام عملاً حق وتوی اعضای دائم مانند روسیه و چین را بی اثر می کند و مصداق بارز سوء استفاده از قانون برای اعمال فشار سیاسی است.

برخلاف تحریم های یکجانبه آمریکا که برخی کشورها مانند چین و روسیه راه هایی برای دور زدن آن پیدا کرده اند، بازگشت تحریم های شورای امنیت یک اجماع جهانی قانونی علیه ایران ایجاد می کند و پیامدهای زیر را در پی خواهد داشت:

صادرات و واردات: صادرات نفت، میعانات گازی و محصولات پتروشیمی حتی به مقصد کشورهای دوست نیز با موانع حقوقی و عملیاتی جدی روبرو خواهد شد. همزمان، واردات کالاهای اساسی، دارو، تجهیزات پزشکی و مواد اولیه صنعتی به دلیل انزوای سیستم بانکی ایران و قطع ارتباط با شبکه سوئیفت تقریباً ناممکن یا بسیار پرهزینه می شود. شرکت های حمل و نقل و بیمه های بین المللی نیز از ارائه خدمات به ایران منع خواهند شد.

سقوط سرمایه گذاری: هرگونه امید به سرمایه گذاری خارجی از بین رفته و شرکت های خارجی باقی مانده نیز فورا کشور را ترک خواهند کرد. این امر به معنای توقف انتقال فناوری و فرسودگی بیشتر صنایع کشور است.

معیشت عمومی: ترکیب این عوامل به جهش نرخ ارز، تورم افسارگسیخته، کمبود کالا و فشار حداکثری بر معیشت مردم منجر خواهد شد. این شرایط، هدف اصلی دشمن از طراحی این جنگ اقتصادی است.

۴. ارزیابی پیامدهای اقتصادی جنگ ۱۲ روزه با رژیم صهیونیستی

ایران-اسرائیل

رویارویی نظامی مستقیم  میان ایران و رژیم صهیونیستی در خرداد ماه ۱۴۰۴،  پیامدهای مشخصی بر اقتصاد کشور داشت. این آثار عمدتاً ناشی از شوک روانی و تشدید ناگهانی ریسک های ژئوپلیتیک بود و نه تخریب فیزیکی زیرساخت ها. بررسی دقیق تر این پیامدها بر اساس گزارش های رسانه های داخلی به شرح زیر است:

التهاب هیجانی و کوتاه مدت در بازارهای ارز و طلا:

فوری ترین پیامد این تنش، ایجاد یک شوک روانی در بازارهای مالی بود. در پی این وقایع، قیمت دلار در بازار غیررسمی و همچنین قیمت سکه و طلا با جهش های هیجانی مواجه شدند. این افزایش قیمت، بیش از آنکه ریشه در متغیرهای بنیادین اقتصادی داشته باشد، نتیجه هجوم بخشی از نقدینگی به سمت این بازارها برای حفظ ارزش دارایی در برابر ریسک درگیری گسترده بود. پس از فروکش کردن تنش ها، این قیمت ها نیز دچار اصلاح شدند، اما این نوسان، آسیب پذیری بازارها در برابر شوک های سیاسی را به وضوح نشان داد.

واکنش منفی و قابل انتظار بازار سرمایه (بورس):

بازار بورس تهران نیز به این تنش واکنش منفی نشان داد. شاخص کل در روزهای پس از تقابل با افت قابل توجهی مواجه شد و خروج پول حقیقی از بازار شدت گرفت. این واکنش، امری طبیعی در تمام بازارهای مالی دنیا هنگام بروز ریسک های ژئوپلیتیک است، زیرا سرمایه گذاران در شرایط عدم قطعیت، ترجیح می دهند دارایی های پرریسک مانند سهام را به دارایی های امن تر تبدیل کنند.

حفظ ثبات در زیرساخت ها و معیشت عمومی:

بر اساس گزارش های داخلی، این رویارویی نظامی به آسیب فیزیکی به زیرساخت های حیاتی و اقتصادی کشور منجر نشد. به همین دلیل، دولت نیازی به اجرای سیاست های «اقتصاد جنگی» مانند کوپن یا جیره بندی کالاهای اساسی پیدا نکرد. روند تأمین و توزیع کالاها در سطح کشور به روال عادی خود ادامه یافت و عموم مردم در زندگی روزمره خود با تغییری ناشی از کمبود کالا مواجه نشدند. فشار بر معیشت عمومی که از پیش به دلیل تورم وجود داشت، صرفاً از ناحیه جهش موقت قیمت ارز تشدید شد، اما به یک بحران فراگیر تبدیل نگردید.

۵. راهبرد ایران در برابر تهدیدهای ترکیبی

انسجام_ملی

تحلیل پیامدهای اقتصادی فعال سازی مکانیسم ماشه و یک جنگ احتمالی نشان می دهد که دشمن، معیشت مردم و زیرساخت های اقتصادی کشور را به عنوان اهداف اصلی خود تعریف کرده است. در چنین شرایطی، راهبرد جمهوری اسلامی ایران نمی تواند صرفاً بر دیپلماسی متمرکز باشد، بلکه نیازمند یک رویکرد جامع مبتنی بر مقاومت فعال است:

تقویت بازدارندگی همه جانبه: تنها عامل بازدارنده، اطمینان دشمن از هزینه های غیرقابل تحمل هرگونه ماجراجویی نظامی یا اقتصادی است. این امر نیازمند تقویت توان دفاعی و آمادگی برای پاسخ های متقابل و پشیمان کننده است.

ایجاد اقتصاد مقاوم در برابر شوک: حرکت به سمت خودکفایی در کالاهای اساسی، مدیریت ذخایر راهبردی، پیمان های پولی دوجانبه با کشورهای همسو و تقویت شبکه های توزیع داخلی، تاب آوری اقتصاد را در برابر شدیدترین فشارها افزایش می دهد.

انسجام ملی و آمادگی عمومی: مهم ترین سرمایه برای عبور از این گردنه های سخت، وحدت ملی و آماده سازی افکار عمومی برای مواجهه با شرایط دشوار است. شفافیت در بیان تهدیدها و اعتماد متقابل میان مردم و حاکمیت، شرط لازم برای موفقیت در این نبرد ترکیبی است.

هرچند دشمن به دنبال فروپاشی اقتصادی ایران است، اما تجربه تاریخی نشان داده که ملت ایران با مقاومت و اتکا به توان داخلی، قادر به خنثی سازی پیچیده ترین توطئه ها بوده است. ایران ضمن باز گذاشتن باب دیپلماسی برای اتمام حجت، باید با چشمانی باز و با درک کامل از نیات واقعی دشمن، برای هر سناریویی آماده باشد. آینده نه در گرو وعده‌های توخالی غرب، بلکه در گرو «اقتدار ملی» و اراده ملت ایران برای دفاع از استقلال و عزت خود رقم خواهد خورد.

انتهای پیام/

تیترکوتاه مدیا

سرمایه‌گذاری برای تولید؛ کدام سرمایه، کدام تولید؟

دیگران می‌خوانند
اینستاگرام تیتر کوتاه

نظر شما