جوانگرایی در تیم ملی والیبال ایران
محمدرضا شیخی چمان _ استادیار اقتصاد سلامت
در ورزشهای فردی و گروهی، موفقیت به عوامل بسیاری بستگی دارد. یک ورزشکار حرفهای، باید برنامه تغذیه، استراحت و تمرینهایش را با نظم و استمرار به پیش ببرد، اردوهای آمادگی مناسبی برای وی تدارک دیده شود و از منظر ذهنی-روانشناختی آمادگی کافی برای حضور در رویدادهای ملی و فراملی داشته باشد. هر کدام از این اجزا که آسیب ببینند، زنجیره کامیابی فرد آسیب جدی میبیند.
علاوه بر مولفههای گفته شده، کسب موفقیت نیازمند یک بُعد بیرونی است که میتوان آن را تیم هدایت یا تیم مربیگری نامید. یک سرمربی کاربلد، به تیم تحت هدایتش اشراف کاملی دارد و تمام سعی خود را میکند تا بتواند ورزشکار را به مقام مطلوبی برساند. پس از آن نسلی که به نسل طلایی معروف است (با سرمربیگری خولیو ولاسکوی آرژانتینی و بازیکنانی همچون سعید معروف)، اتفاق بسیار میمونی که در عصر جدید برای تیم ملی والیبال مردان ایران تحت هدایت روبرتو پیاتزای ایتالیایی اتفاق افتاد، به انضمام نتایج قابل قبولی که این تیم پوست انداخته در دو هفته اول لیگ ملتهای ۲۰۲۵ کسب کرد، نوید روزهای روشنی برای این ورزش محبوب کشور است.
از زمان قبول سرمربیگری، آقای روبرتو پیاتزا با همکاری کادر فنی ایرانی مطابق یک برنامه دقیق و حساب شده نسبت به آسیب شناسی تخصصی تیم و تشخیص نقاط ضعف و قوت آن اقدام کرد و با اعتماد و فرصت دادن به جوانان کمتر شناخته شده، لحظه به لحظه سطح هماهنگی تیم را بالا آورد و توانست که اعتماد به نفس را به تک تک اعضای تیم تزریق نماید. تصمیماتی که وی در طول چند بازی و در لحظات سرنوشت ساز گرفت و ورق را به سمت تیم برگرداند، خود گواه بر مطالب فوق الذکر است.
در نقطه مقابل، تیم ملی فوتبال ایران با وجود صعود زود هنگام به جام جهانی ۲۰۲۶، از حضور ثابت چهرههایی بهره میبرد که برای نسل گذشته کشور خاطره سازی کردهاند، برای نسل کنونی نام آشنا بوده و احتمالا برای نسل بعدی نیز افتخارآفرینی خواهند کرد؛ در همین حین، جوانان تاکتیک پذیری که تشنه یادگیری و نشان دادن توانمندیهای خود هستند به گوشه نیمکت دوخته شده و فرصتی برای عرض اندام نداشتهاند. ادامه این روند، یک زنگ خطر جدی برای پرطرفدارترین ورزش جهان و ایران است.
در مجموع، درصد احتمال پیروزی یک ورزشکار، پیش از آن که حتی شخص در زمین بازی حضور یابد، قابل پیش بینی است. تیم مربیگری یک شاخص بسیار تعیین کننده است. امید که همانند آنچه که برای تیم ملی والیبال مادر عزیزمان ایران که اتفاقا ریاست فدراسیون آن هم بر عهده یک چهره جوان، برنامه محور و دارای ذهنی روشن (مهندس سید میلاد تقوی) است، برای سایر ورزشها هم اتفاق بیفتد. تیمهای مربیگری کاملا ایرانی نیز در سالهای اخیر توانستهاند دستاوردهای بسیاری در میادین فراملی کسب نمایند، لذا این یادداشت در پی تایید سرمربیان خارجی و یا زیر سوال بردن همتایان ایرانی آنها نیست، بلکه هدف اصلی آن ضرورت تغییر رویکرد به جوانگرایی و پشتوانه سازی در عرصه ورزش کشور است.
نظر شما