سیستم مدیریت غریزهمحور
مسعود صادقی - کارشناس ارشد ارتباطات
طراحی سلسله مراتب یا پایگان (hierarchy) یکی از زیرساختهای مدیریت است و به سبک چیدمان اجزا در یک ساختار گفته میشود که نسبتهای بالا و پایین و هم سطح اجزا در آن روشن و گردش فرایندکاری در آن تعریف شده است.
در برخی شرکتها واحدهای سازمانی از ساختارهای عمودی پرهیز میکنند این کار زمانی چالشبرانگیز میشود که گردش فرایندها مشخص نیست و واگذاری مسئولیتها وابسته به مدیر آن سازمان است، این سبک از مدیریت که در ادبیات سنتی ایران به سبک گردش کار در هیئتهای مذهبی شباهت دارد با عنوان مدیریت هیئتی شناخته میشود و بیشتر در ساختارهای دولتی و نیمه خصوصی ایران نمود پیدا کرده اما همین سبک در برخی واحدهای سازمانی شرکتهای مدرن خصوصی هم با نام جدید پدیدار شده است.
درک غریزی از مفهوم مدیریت مدرن
خاستگاه سبک مدیریت هیئتی، گرایش غریزی است، غریزه مبتنی بر رانههای درونی ناخودآگاه است و غریزه انسان تمایل به پذیرش ساختارهای انسانی و فرایندهای مدرن را ندارد و دوست دارد به زیست تکامل نیافته هدایت بشود.
اگرچه این سبک سالهاست به دلیل ضد علمیبودن بار منفی پیدا کرده و به سنتگرایی نسبت داده میشود اما در یک محیط مدرن با نام جدید و تفاوتهای ظاهری نمایان میشود که اسمش را دورهمی و ساختار مسطح میگذارند. در این ساختار، فرایند کاری گنگ و مبتنی بر احساسات و عواطف مثبت و منفی میشود، یعنی افراد بنا میزان احساسات مثبت و منفی نسبت به یکدیگر وظایف را برعهده میگیرند نه الزامات و مرزبندیهای روشن شرح وظایف، از سویی ساختار مسطح وابستگی و پیوستگی کامل به هسته اصلی یعنی مدیر واحد پیدا میکند و مدیر بجای واگذاری اختیارات در تمام امور جزیی دخالت مستقیم پیدا میکند. در چنین ساختاری اگرچه گاهی تقسیم کار هست اما سلسله مراتب وجود ندارد همه افراد در یک سطح زیر ولایت مطلقه مدیر هستند.
انجام کار گروهی منسجم و هدفمند در هر سپهری نیازمند طراحی و پیادهسازی یک ساختار برای گردش سیستماتیک فرایندهای کاری است، بعنوان نمونه در یک تیم فوتبال سلسله مراتب از سرمربی به مربی و دستیاران اول و دوم و در ادامه داخل زمین به کاپیتان میرسد. سرمربی با همه تیم بطور مستقیم در ارتباط است اما اگر سرمربی نباشد مشخص است که جانشین او در کادر فنی چه کسی است و همه باید از او حرف شنوی داشته باشند و داخل زمین هم همه ملزم به هماهنگی با کاپیتان هستند.
رانههای غریزی ما را بسوی ساختار کمونیستی تک محور و هم سطح کردن تمام زیردستان میبرد، همان رانهها سبک مدیریت هیئتی را با سازوکارهای دفاعی روان ما توجیه میکنند و عنوان دورهمی را به روابط مبتنی بر احساسات میدهد که خرد حرفهای را کنار میزند و جریان امور را تحت شعاع رفتارهای خاله زنکی قرار میدهد.
فریب ظاهر مدرن شرکتها را نخوریم، یک ساختار کارآمد مرزبندی روشنی از شرح وظایف و اختیارات دارد و فرایندها و گردش کار را سیستم مشخص میکند نه میزان پیوندهای احساسی و عاطفی کارکنان.
نظر شما